بررسی مقایسهای رویکرد غربی ارسطوئی به ماهیت استعاره و دیدگاه متکامل ادبای شرقی عربی |
كود المقالة : 1001-ALAICCONF |
المؤلفون |
محمد ادیبی مهر * الشرکه فی الموتمر |
المستخلص |
نظریهی کلاسیکی ارسطو (Aristotle) در باب استعاره (Metaphor)، کمابیش در ادبیات غرب، مقبولیت دارد (ر.ک: شفیعی کدکنی، صور خیال، ص 107) و ادبای ایشان براساس آن، بخش مهمی از دانش بلاغت را بنیان نهادهاند و البته رویکرد رمانتیکی افلاطون (Platon) تحتالشعاع میباشد (ر.ک: هاوکس، استعاره، ترجمهی طاهری، ص 18). مسألة این پژوهه، خطای ارسطو در تصویر چهارچوب این فن مهم بیان است که در مقایسه با آراء پیشرو ادبای عربی، مبرهن میگردد. وی ماهیت انتقالی استعاره را از چهار طریق مجازی، متحصّل میپندارد، 1. انتقال از جنس به نوع 2. از نوع به جنس 3. از نوع به نوع 4. براساس تمثیل (همان، ص 20). بهنظر میرسد توسعهی ابعاد استعاره در دیدگاه وی تا درون مرزهای مجاز مصطلح (Imaggery) حریم فن مجاز را مخدوش و مبنای تشبیهی استعاره را متزلزل مینماید درحالیکه میدانیم مجاز، همان جابجایی است بر گسترة هر علاقهای غیر از تشبیه (ر.ک: همائی، فنون بلاغت و صناعات ادبی، ص 250). بواقع استعاره را صرفا بایستی در محور تشبیه (simile) و البته همراه با اسلوب مجاز و به سبک مخصوص جستجو نمود. از میان زبانشناسان معاصر مغربزمین، إکو (Eco, Umberto)، به این نکته وقوف یافته است (ر.ک: اکو، استعاره از نگاه ادبیات سنتی اروپائی، ص 45). اما رویکرد علمای عربی به استعاره هرچندگاه متفاوت مینماید.... |
الكلمات الرئيسية |
ادبیات مقایسهای، علوم بلاغی، استعاره، ادب عربی و یونانی |
الحالة: موافقة مشروطة (عرض تقديمي شفوي) |